جبین خویش سپر کرد پیش سنگ عدو
نمود نیّت و آنگه ز خون گرفت وضو
به پیش تیر به قصد نماز، قامت بست
دو لب گشود به تکبیر و شد سراپا هو
قیام، طی شد و بالا گرفت پیراهن
در آن میانه عیان شد سفیدی دل او
به ناگه از طرف خصم، تیر زهر آلود
رسید بر دل و سر بر کشید از آن سو
زهی رکوع که خم شد برون کشید از پشت
سهشعبه را که ز دل سر نموده بود فرو
شد از دو سوی بدن خون پاک او جاری
چنانکه آب روان سر بر آورد از جو
رسید نوبت سجده، دگر ز پا افتاد
نهاد با رخ خونین به خاک مقتل رو
هنوز بود سلام نماز بر دو لبش
که شد جدا سر نورانیاش ز تیغ عدو
شاعر: حاج غلامرضا سازگار