وفات حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها

فیلم های مراسم

  • شور | نزار با شکسته بالی برم نا امید...
        حاج حنیف طاهری
    نذار با شکسته بالی برم
    ناامید از این حوالی برم
    اومدم که دستمو بگیری
    نمی‌خوام با دست خالی برم

    بمیرم برات کمه؛ ملاک هستی
    با خودت منو ببر؛ هرجا که هستی
    دیگ خسته شد دلم؛ از این صبوری
    بیا این دلو بخر؛ حالا که هستی

    کجایی؟! نورم، نورم
    من از تو دورم، دورم
    ولی باز صبورم، صبورم، صبورم

    ***

    بهاره، بهار من کجایی؟!
    کجایی؟! مردم از جدایی
    کجایی؟! شاید کنار مایی
    دوباره دلم شده هوایی

    توی انتظار نذار؛ منتظراتو
    بذا بشنویم یه بار؛ زنگ صداتو
    دیگه وقتشه بیای؛ باورمون شه
    میشه اربعین بریم؛ کربلا با تو

    دلامون حیرون، حیرون
    ببار ای بارون، بارون
    دعا کن برامون، برامون، برامون
  • شور | خنده کنان میرود روز جزا در بهشت...
        کربلایی حسین سالکی
    خنده‌کنان می‌رود، روز جزا در بهشت
    هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین

    ملک سلیمان بود در نظرش بی‌بها
    هرکه گدایی کند، پیش گدای حسین
  • شور | گریه تو روضت شده اکسیر بهشتی...
        کربلایی حسین سالکی
    گریه توو روضت شده اکسیر بهشتی
    هرکه برایت گریست گناه ندارد
    شکر خدا را که در پناه حسینیم
    عالم از این خوب‌تر پناه ندارد

    این اشک روضه سنگو درّ می‌کنه
    آخر این «حسین حسین» گفتنا عالم و پر می‌کنه

    بارها دیدیم، بارها شنیدیم
    گنه‌کارو با اشک روضه‌هاش شبیه حرّ می‌کنه

    حسین مهربون‌تر از پدرمی
    حسین عمریه سایه رو سرمی

    حسین یا حبیبی یا ثارالله

    ***

    با گریه تو هیأتت پاکم کردی
    پرونده‌ی من خط سیاه ندارد
    شکر خدا را که در پناه حسینیم
    عالم از این خوب‌تر پناه ندارد

    این اشک روضه راهو وا می‌کنه
    آخرش به ما مادر حسین جان یه نگاه می‌کنه

    مثل روز روشنه، اعتقاد منه
    آخرش همه رو راهی کرب‌وبلا می‌کنه

    حسین مهربون‌تر از پدرمی
    حسین عمریه سایه رو سرمی

    حسین یا حبیبی یا ثارالله
  • شور | من حسینم حجت داور؛ من حسینم...
        کربلایی حسین خیرالدین

    من حسینم؛ حجّت داور
    من حسینم؛ سبط پیغمبر
    من حسینم؛ مادرم زهراست پدرم حیدر

    آنکه آبروی کفر برده منم
    پرچم علوی در دمشق بزنم
    موج میمنه را برده هیمنه‌ام
    سدّ میسره را یکسره شکنم

    با لب عطشانم؛ فاتح میدانم
    معرکه می‌لرزد؛ تا رجز می‌خوانم

    أنَا الْحُسین اِبن علی

    ***

    من حسینم؛ شیر نام‌آور
    من حسینم؛ حسنی دیگر
    من حسینم؛ وارث حمزه، وارث جعفر

    یادگار جمل یادگار علیست
    افتخار احد افتخار علیست
    جنگ موته شود جنگ کرب‌و‌بلا
    ذوالفقار حسین ذوالفقار علیست

    من و ذلّت هیهات؛ من و خفّت هرگز
    من و تسلیم هیهات؛ من و بیعت هرگز

    أنَا الْحُسین اِبن علی
  • زمینه | به کی شکایت ببرم به کی بگم دردام...
        کربلایی حسین خیرالدین
    به کی شکایت ببرم؟
    به کی بگم دردامو؟
    جوونیمم رفت و هنوز 
    من ندیدم آقامو

    أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ المَقتول بِکَربلاء

    نور میبینم؛ خیمه‌ات رو دارم از دور می‌بینم
    آه میبینم؛ سر درِ خیمه‌ات پرچم سیاه می‌بینم
    آه میبینم

    دیگه راهی نمونده
    هی خودم رو می‌کشونم
    دستمو بگیر بتونم
    که خودم رو برسونم

    اللهمَّ عَجِّلْ لِوَلیکَ الفَرَج
  • زمینه | گشت رها بر سر نی زلف سیاه...
        حاج حنیف طاهری
    گشته رها بر سر نی زلف سیاه قمرم

    شعله کشید آتش غم در جگر شعله‌ورم

    از داغ تو جان آسمان می‌سوزد

    با غربت این اشک روان می‌سوزد

    
بعد از گذر سه‌سال قلب تو هنوز

    از شرم گلوی کودکان می‌سوزد

    
ای امّ‌بنین میر و علمدار نیامد

    سقّای حسین سید و سالار نیامد

    ***

    از اثر ناله تو گشته کمان قامت صبر

    روضه بخوان بر سر این صورت غم

    تا هلهله در لشکر کفّار افتاد

    پیش تن او شاه به اسرار افتاد

    دست حرم خون خدا را بستند

    وقتی به زمین دست علمدار افتاد

    ای امّ‌بنین یاد علی آب نمی‌خورد

    سقّای حرم بود ولی آب نمی‌خورد

    ***

    تا به زمین خورد و شکست

    غرق به خون بال و پرش

    مادر من کشیده‌است
    دست نوازش به سرش

    بر سر سینه داغ دشت افتاده علم

    جاری شده خون جگر از چشم حرم

    هر چند که علقمه نبودی امّا

    زهرا عوض تو ناله می‌زد پسرم

    ای امّ‌بنین پهلوی آن یار شکسته

    دست ‌و دل و ابروی علمدار شکسته
  • زمینه | یکی سرو است یکی کوه است...
        حاج حنیف طاهری

    یکی سرو است، یکی کوه است
    یکی رود است، یکی ماه است

    یکی سبز است و رنگ خونش از توحید جاری در زمان ماست
    یکی هم همچنان در تنگنای روزگاران ایستاده
    یکی جاری‌ست مانند تلاطم‌های غرّان در قرون دشت
    و آن ماهی که می‌گویند
    چون خورشید تا روز قیامت می‌درخشد
    فدای دامن ماه‌آفرینت
    چگونه من نخوانم بعد از این امّ‌البنینت؟!

    سلام ای مادر غیرت
    درود ای مادر احساس
    نگاهی کن که محتاجم
    سلام ای مادر عباس

    ***

    امام مجتبی با آن همه شوکت
    حسن، آن مظهر غربت
    حسین‌بن‌علی، آن‌ روح ایثار و شهادت
    آن امام بندگان راستین حقّ
    عقیله دختر والای صدّیقه سلام‌الله
    جناب زینب کبری
    سرور خانه مولا امیرالمومنین کوچکترین فرزند
    جناب ام‌کلثوم، آن که جان ما فدایش باد

    تمام بچّه‌های حضرت زهرا
    اگر چه در عزای مادر خود جان فدا کردند
    تو را مادر صدا کردند

    خدا را شکر بودی چهار طفل مرتضی را مادری کردی
    خدا را شکر، وقتی کربلا پیش آمد و رفتند
    تمام درد دنیا به جان خویش حل کردی
    وقتی کاروان برگشت
    خدا را شکر بودی زینب خود را بغل کردی

    فدای روح با زهرا قرینت
    چگونه من نخوانم بعد از این امّ‌البنینت؟!

    سلام ای اعتبار عشق
    سلام ای آبروی یاس
    نگاهی کن که محتاجم
    سلام ای مادر عباس
  • روضه | با نور استجابت و ایمان عجین شدی...
        حاج حنیف طاهری
    با نور استجابت و ایمان عجین شدی
    وقتی که با ولی خدا همنشین شدی

    
عطر بهشت در نفست موج می‌زند
    حالا دگر تو بانوی خلدبرین شدی

    
زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود
    تو آمدی و این همه شور آفرین شدی

    
بی‌شک برای مادری زینب و حسین
    شایسته‌ای که فاطمه دوّمین شدی

    
با خود دوباره خاطره‌ها را مرور کن
    از روزهای خوب مدینه عبور کن

    
این روزها که خاطره ها همدمت شدند
    تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند

    
چندیست پاره‌های دلت رفته‌اند آه
    تو مانده‌ای و نم نم این اشک گاه‌گاه

    
با قلب تو حکایت هجران چه‌ها نکرد
    یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد

    
تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت
    مانند چشم ابری تو آسمان گرفت

    
پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر
    پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر

    
مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید
    مادر بیا که قافله کربلا رسید

    یک شهر چشم منتظر و اشک بی‌امان
    برگشته‌است از سفر عشق کاروان

    برگشته با تلاطم اشک و خروش آه
    دارد هزار خاطره از دشت و خیمه‌گاه

    تو میرسی و روضه هم آغاز می‌شود
    بغض از گلوی خاطره‌ها باز می‌شود

    هر کس نشسته گوشه‌ای و روضه‌خوان شده
    امّا سکینه با دل تو هم‌زبان شده

    هم‌ناله با دو چشم ترت، حرف می‌زند
    از جای خالی پسرت حرف می زند

    یادش بخیر لحظه شیرین گفتگو
    یادش بخیر زمزمه‌های عمو عمو

    یادش بخیر دیده بیدار کربلا
    شب‌ها صدای پای علمدار کربلا

    یادش بخیر مشک و علم در دو دست او
    آرامش تمام حرم در دو دست او

    در چشم‌هاش عشق و نجابت خلاصه شد
    او ترجمان شور و شکوه و حماسه شد

    سقّای عشق و آب و ادب بود ماه تو
    نام‌آور تمام عرب بود ماه تو

    داغ تو تازه تر شده با حرف های او
    وقتش شده تو روضه بخوانی برای او

    رو می کنی به او که فدایت سکینه جان
    جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان

    شاید نگاه توست به قدّ خمیده‌ام
    یا اینکه شرم می‌کنی از اشک دیده‌ام

    دیگر شکسته قامت امّ‌البنین، بخوان
    از روضه‌های ماه من ای نازنین، بخوان

    نام‌آوران به شوکت او بُرده‌اند رشک؟
    در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟

    از چشم خون گرفته برایم سخن بگو
    از ماجرای تیر سه شعبه من بگو

    آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟ ... آه
    دستی مگر به پیکر سقا نبود؟ ... آه

    شرمنده‌ام ز روی تو و مادرت رباب
    شرمنده‌ام اگر نرسیده به خیمه آب

    قلب مرا ولی تو رها از ملال کن
    آرام جان من! پسرم را حلال کن
     
    شاعر: یوسف رحیمی

صوت های مراسم

  • سخنرانی
        حجت الاسلام شریف
  • روضه | با نور استجابت و ایمان عجین شدی...
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | یکی سرو است یکی کوه است...
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | گشت رها بر سر نی زلف سیاه...
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | به کی شکایت ببرم به کی بگم دردام...
        کربلایی حسین خیرالدین
  • شور | من حسینم حجت داور ؛ من حسینم...
        کربلایی حسین خیرالدین
  • شور | گریه تو روضت شده اکسیر بهشتی....
        کربلایی حسین سالکی
  • شور | خنده کنان میرود روز جزا در بهشت...
        کربلایی حسین سالکی
  • شور | نزار با شکسته بالی برم نا امید...
        حاج حنیف طاهری

تصاویر مراسم