میلاد امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

فیلم های مراسم

  • مدح | چشم زمین و زمان مونده به راهت
        حاج حنیف طاهری

    چشم زمین و‌ زمون مونده به راهت
    عالم امکان همه چشم به راهت
    با یه نگاهت، جا بده ما رو، بین سپاهت

    ای منجی عالم
    ای وارث خاتم
    کاشکی بمیریم
    توو رکاب
    همه با هم

    ***

    چشم امیدم به تو بسته نمی‌شه
    مونده به راهت ولی خسته نمی‌شه
    الهی چشمم، واشه یه روزی، به روی ماهت

    ای عشق مجسّم
    ای چشمه زمزم
    حک شده اسمت
    با یه نوری
    روی قلبم

    ***

    آروزی دیدنت تموم نمی‌شه
    عمری که پای تو رفت حروم نمی‌شه
    آی مسافر! دعای زهرا پشت و پناهت

    چون باده به جوشم
    در جوش و‌ خروشم
    من سر زلفت
    به دو‌ عالم
    نفروشم
  • مدح | متوقّف شده زمان، شده حال زمین خراب
        حاج حنیف طاهری
    متوقّف شده زمان، شده حال زمین خراب
    نفس عرش گشته حبس، دل عالم در اضطراب

    به زمین آمده ملک، به سماع آمده فلک
    دل جبریل دو به شک، شده نازل مگر کتاب؟

    می‌لرزد زمین به خود، می‌گوید شد آنچه شد
    شد کاخ ستمگران، روی سرهایشان خراب

    به دل آسمان هراس، شده خورشید بی‌حواس
    که دل شب به سامراست، شده در هستی انقلاب

    همه‌جا حرف، حرف او، همه‌جا غرق های و هو
    که گرفته‌است دست حق، ز رخ خویشتن نقاب

    چه خداوند قادری و چه خلّاق شاعری
    چه نگین و جواهری، چه می‌آید به این رکاب

    چه نزولی چه ‌آیه‌ای ز دل آسمان رسید
    که کتاب خدا به صاحب عصر و زمان رسید

    نه بشر گفتنش روا، نه خدا خواندنش سزاست
    که هم او نوح و آدم است و هم عیسی و مصطفی‌ست

    به کرامت فضائلش، همه تصدیق فاطمه‌ست
    به شجاعت حمایلش، خود شمشیر مرتضی‌ست

    موعود غدیر خم، او حیدر شمایل است
    او شرح فضایل است او معنای «لافتی‌»ست

    سخنانش به قول حق، ما ینطقْ عن الهوا
    نفسش نفس «إِنَّما»، کرمش شرح «هل اتی»‌ست

    به ملاقات او دمی، نرسد هیچ راه کج
    متبرّک به اوست حج، که خودش مروه و صفاست

    او مهدی منتظر، او شمشیر مقتدر
    او صمصام منتقم، او جبران کربلاست

    شده در عرش هلهله که هلا میزبان رسید
    که کتاب خدا به صاحب عصر و زمان رسید

    نفسم تنگ غربت است و دلم تنگ رؤیت است
    چه به این شیشه می‌خورد؟ به خدا سنگ غیبت است

    تو قدم نه به دیده‌ام، که غمت را چشیده‌ام
    که نیایی عدالت است و بیایی کرامت است

    وسط خیل این و آن، چقدر بی تو بی‌کسم
    به تو امّا نمی‌رسم که دلم بی‌لیاقت است

    منم و قرن بی‌نفس، من و عصر هوا، هوس
    برهانم از این قفس، که تمامش اسارت است

    دل ما گرچه مثل شام، شده سرگشته بی امام
    ولی آماده‌ی قیام، تو بیایی قیامت است

    شده معلوم پرچمت، شده آغاز نهضتت
    بخدا عصر، عصر توست کجا عصر حیرت است؟

    رسد از دور زمزمه، بشتابید، جان رسید
    که کتاب خدا به صاحب عصر و زمان رسید

    به سرش شور و جان به لب، شده شمشیر در نیام
    به دلش مانده حسرت سحر سرخ انتقام

    چه مبارک شود زمان که ببینند دشمنان
    سخن ماست یک کلام: دم شمشیر، والسّلام

    تو بیا که جمل دگر، برسد فتنه‌اش به سر
    تو بیا تا شود به نامِ حسن نامِ این قیام

    تو بیا تا هر اربعین بشود زنده از تو دین
    که شود مست، عالم از نفس کربلا مدام

    تو بیا و بگیر دست، نشود بیش از این که هست
    که حرام خدا حلال و حلال خدا حرام

    تو بیا تا که بیش از این، نشود فتنه در زمین
    که دگر خرج این و آن، نشود حرمت امام

    تو بیا تا صلا زنیم که «کهف‌الامان» رسید
    که کتاب خدا به صاحب عصر و زمان رسید

    شاعر: امیرعلی شریفیان
  • سرود | ماه بیا؛ پسر فاطمه از راه بیا
        حاج حنیف طاهری
    ماه بیا
    پسر فاطمه از راه بیا
    ای چراغ دل گمراه بیا
    حضرت «نَصْرٌ مِنَ الله» بیا

    ای نام تو آوازه هر گلدسته
    ای دلبر و دلدار من دلخسته
    دل دل نکن و بیا تو ای دریا دل
    این دل به سر زلف شما دل بسته

    ای جان جهان؛ ای جهان جان
    صاحب دلم؛ صاحب‌الزّمان

    تو جان جان جان جان جانی و جانانی
    تو سامان این بی سر و سامانی

    ***

    یار بیا
    پسر حیدر کرار بیا
    تیغ ذوالفقار و بردار بیا
    وارث چشم علمدار بیا

    دنیای بدون نور تو تاریکه
    اقا تو بگو صبح فرج نزدیکه
    برگرد بیا وارث شمشیر علی
    از قبر درآر اون دو نامردی که

    لعنت خدا تا روز جزا
    بر این دو نفر بادا بادا

    می‌خونم با تو با دل طوفانی
    اللهم العن اوّل و الثانی

    ***

    جان بیا
    پسر «قدیم‌الاحسان» بیا
    شاه شاه شاه شاهان بیا
    عشق سلطان خراسان بیا

    ای با دل آشفته عاشق همراه
    ای در دل تاریکی ظلمت‌ها ماه
    جولان بده با پرچم یا ثارالله
    ای منتقم خون ابا عبدالله

    جمع حسنین، نور نشاتین
    لبخند توعه، لبخند حسین

    تو کعبه کعبه کعبه عشّاقی
    دنیا دنیا فانی و تویی باقی

    شاعر: عباس قانعی
  • مدح | دو هفته رفت ز شعبان و مه به نیمه رسید
        حاج حنیف طاهری
    دو هفته رفت ز شعبان و مه به نیمه رسید
    نسیمی از نفس دولت کریمه رسید

    شبی که ماه در اوج تکاملش، بدر است
    شبی بلند، که همسایه با شب قدر است

    شبی که نور شکافد دل سیاهی را
    به سامرا ببرد وعده‌ی الهی را

    چه وعده‌ای و چه میعادی و چه موعودی
    چه زاده‌ای و چه میلادی و چه مولودی

    صدای هلهله می‌آمد از عشیره عشق
    که می‌رسید ز ره آخرین ذخیره عشق

    عجب شبی است، شب نور و عشق و دلبری است
    و بهترین شب عمر امام عسکری است

    ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
    چه افتخار بزرگی نصیب نرجس شد

    رسید آنکه خدا هم به انتظارش بود
    و جای بوسه‌ی صدیقه بر عذارش بود

    رسید و مژده‌ی او تا به بی‌کران‌ها رفت
    نیامده به زمین سوی آسمان‌ها رفت

    قدم به روی پر و بال جبرئیل زند
    مسیح بر پر گهواره‌اش دخیل زند

    از آسمان در این خانه سائل آمده‌است
    خبر رسیده که انسان کامل آمده‌است

    خبر رسیده که فردای عشق، بی‌مرز است
    زمین بدون حضورش «لساخت الارض» است

    بگو به مردم دنیا، سرآمد آمده‌است
    بگو که مهدی آل محمّد آمده‌است

    از او میان روایات، مو به مو گفتند
    پیمبران همگی آمدند از او گفتند

    خدا ز مرتبه حجّت خود آگاه است
    به نصّ آیه قرآن «بقیه الله» است

    بشارت همه‌ی انبیاست، تاییدش
    همان امام که انجیل، خوانده مهمیدش

    به یمن اوست که هر ذرّه گرم تسبیح است
    از او نشانی تورات، نام ماشیح است

    پناه مردم مظلوم نیست غیر از او
    سروش ایزد زرتشت کیست غیر از او

    چه فرق می‌کند امّا چه باشد القابش؟!
    جهان شده‌است سراسر ز شوق، بی‌تابش

    شب فراق خدا را، توان صبر کجاست؟!
    کسی نگفت که خورشید پشت ابر کجاست

    غم هزار و دوصد سال را نفهمیدیم
    دریغ، «افضل الاعمال» را نفهمیدیم

    چه کار در پس این انتظار کردم من؟
    برای آمدن او چه کار کردم من؟

    خزان غربت او را تمام باید کرد
    برای دیدن قائم، قیام باید کرد

    ای آفتاب پس ابر، شب رسیده بیا
    بیا که جان جهانی به لب رسیده، بیا

    بيا بيا که بدون تو سخت تنهاييم
    حجاب ديدن تو غالباً خود ماييم

    برای عالمیان مژده‌ی سحر هستی
    فقط نه منجی ما، منجی بشر هستی

    جهان بدون ظهورت به ظلم محکوم است
    دعای آمدنت اشک‌های مظلوم است

    نجات‌بخش همه مردم جهان برگرد
    به هم زننده بازار ظالمان برگرد

    ببين كه جسم عدالت چقدر بی‌جان است
    گواه آمدنت خون بی‌گناهان است

    تو مرد معركه‌ی انتظار می‌خواهی
    فقط نه عاشق بی‌‌تاب، يار می‌خواهی

    خوشا به حال كسانی كه رو سپيد شدند
    زمينه‌ساز ظهورت شده، شهيد شدند

    بدون سر شده و سرفراز می‌گردند
    می‌آيی و شهدا با تو باز می‌گردند

    بهار از پس پاییز می‌رسد با تو
    و حاج قاسم ما نیز می‌رسد با تو

    تحمّل ستم ظالمان بس است بیا
    به انتظار تو بیت‌المقدس است بیا

    که در رکاب تو قدس از یهود پس‌گیریم
    و مکّه را هم از آل سعود پس‌گیریم

    تو می‌رسی و جهان پرشکوه خواهد‌شد
    نبرد آخر، فتح الفتوح خواهدشد

    شاعر: محمّد رسولی
  • سرود | اسمت حلاوت داره
        حاج حنیف طاهری
    اسمت حلاوت داره
    دنیا به تو می‌باله
    تو بهترین لیلایی
    عشق تو محوّل‌الاحواله

    رسیدی از راه و تو بهار آوردی
    هوای عشق و به این دیار آوردی
    چه شور مستانه ای به بار آوردی

    یه گوشه‌ی چشمت به مهتاب افتاد
    به شوق تو خورشید دلش آب افتاد

    حال دلم، خوبه چقد، زیر نورت آقا
    راهی نمونده، به خدا، تا ظهورت آقا

    یا اباصالح، یا اباصالح

    ***

    حالا که حرف دل شد
    ماه خدا کامل شد
    امشب به حکم زهرا
    آیات ولایتت نازل شد

    اگر امید دل همه برگرده
    اگر که از سمت علقمه برگرده
    اگر با سربند فاطمه برگرده

    تمومی دنیا گلستان میشه
    حکومت مهدی خراسان میشه

    حق علی رو تو از این، دنیا پس میگیری
    مثل ابالفضل علمو، روی دس میگیری

    یا اباصالح، یا اباصالح

    ***

    دنبال تو می‌گرده
    هر گوشه‌ی چشمامون
    توو نیمه‌ی شعبان هم
    روشن شد به لطف تو دنیامون

    نگاه کن ابرا به شوق تو می‌بارن
    ملائک گل زیر پای تو می‌کارن
    تموم اون عاشقا که دوست دارن

    صدات می‌زنن از ته دل ولله
    که یوسف زهرا و عجّل الله

    بی تو جهان، پر شده از، غصّه و درد آقا
    جان علی و پسراش، دیگه برگرد آقا

    یا اباصالح، یا اباصالح

    شاعر: سیّد محمّدرضا حسینی
  • شور | دلمو سمت خودت مایل کن
        حاج حنیف طاهری
    دلمو سمت خودت مایل کن
    در این خونه فقط سائل کن
    واسه رویای بهارت امشب
    سرزمین دلمو قابل کن

    طلوع کن مهدی، زیر و رو کن مهدی
    قصّه ظهورتو شروع کن مهدی
    منو با عشقت، رو به رو کن مهدی
    دیدنت رو واسم آرزو کن مهدی

    قسمت میدم به اشک
    عاشقای بی‌قرارت
    منو هم بخر شبیه
    علی‌بن‌مهزیارت

    یا طلعه الرّشیده
    جونم به لب رسیده

    ***

    گرد اسمت رو دلا می‌شینه
    سفره قلب همه رنگینه
    لحظه‌ای می‌رسه که این دنیا
    قدرت اسم تو رو می‌بینه

    قیام نزدیکه، انتقام نزدیکه
    خبر «قائله شد تمام» نزدیکه
    به گوش عالم، این پیام نزدیکه
    ما همه خسته و التیام نزدیکه

    تو رو به خون شهیدی
    که روی ماهتو دیده
    ببینم یه روز تو دستم
    نامه شیخ مفیده

    یا طلعه الرّشیده
    جونم به لب رسیده

    شاعر: عماد علی‌اکبری
  • شور | من زندم به عشق اینکه، ا‌یوون طلاتو ببینم
        حاج حنیف طاهری
    من زندم به عشق اینکه
    ا‌یوون طلاتو ببینم
    ایشالا توو روز رجعت
    مرگ دشمناتو ببینم

    یا علی پدرم، ای عشق تو به سرم
    تا آخرین نفسم، عاشق تو می‌مونم
    می شنوم تو‌و اذون، اسمت رو با دل و‌ جون
    من که نمازم و‌ به، عشق علی می خونم

    الحمدالله که، دل به حیدر بستم
    من غدیری هستم
    یا علی میگم که
    مست مست مستم

    با دعای زهرا
    به عبای حیدر
    گره خورده دستم

    علی جانم
    علی جانم
    علی جانم

    ای علی جانم
    ای علی جانم
    ای علی جانم جانم؛ ای علی جانم

    ***
    خیلی نوکرت دوس داره
    با عشقت بمیره ایشالا
    شیعه با ظهور مهدی
    حقت رو میگیره ایشالا

    می‌رسه یه شبی، که جانشین نبی
    با رجعت پسرش، حاکمه رو زمینه
    شاه ما نجفه، با شیعه‌ها طرفه
    هر کی هوایی بشه، جای علی بشینه

    عشق مولا در این
    دل حرارت داره
    عاشق و بیماره
    مرجع تقلیدش
    میثم تماره

    دم دمای مرگم
    اشهد من ذکر
    حیدر کراره
    حیدر کراره

    علی جانم
    علی جانم
    علی جانم

    ای علی جانم
    ای علی جانم
    ای علی جانم جانم؛ ای علی جانم

    شاعر: سیّد محمّدرضا حسینی
  • شور | روبرو ایوونش، حقّه که بی‌معطّلی برم به قربونش
        حاج حنیف طاهری
    روبرو ایوونش
    حقّه که بی‌معطّلی برم به قربونش
    کدوم عاقله ببینه و نشه مجنونش
    دل مگه دست خودشه نباشه حیرونش

    از این حال و هوا؛ یکمی در بیا
    بیا دلتو پر بده بریم طرف ایوون‌طلا
    بریم نجف

    بریم نجف ببین چه جایی داریم
    عجب پناه با صفایی داریم
    برگرد و برای همه تعریف کن
    بگو خدایی چه آقایی داریم

    جانم به علی؛ جانم به نجف

    ***

    عشقه به ‌وللهه
    مذهبی که شعارش علی ولی‌اللهه
    با علی باشی حرم یه مسیر کوتاهه
    راهی که می‌رسه نجف قشنگترین راهه

    دلم تنگه برا؛ همه‌ی زائرات آقا
    برای حال اون شبا، که می‌گفتیم از کربلا
    بریم نجف

    بریم نجف امام ‌حسینم اونجاس
    بریم نجف خدا از اونجا پیداس
    برگشتیم از کربلا و گفتیم
    بریم نجف حرم بابای عباس

    جانم به علی؛ جانم به نجف

    شاعر: حمید رمی
  • شور | مولا مولا مولا، مولا مولا علی
        حاج حنیف طاهری

    انکار خدای ازلی نتوان کرد
    تفریق پیمبر از علی نتوان کرد

    ماتم که علی را به چه تشبیه کنم
    تشبیه علی به جز علی نتوان کرد

    ***

    در مخزن لایموت دردانه علی‌ست
    در کون و مکان امیر فرزانه علی‌ست

    در کعبه ظهور کرد تا بر همه کس
    معلوم شود که صاحب خانه علی‌ست

صوت های مراسم

  • سخنرانی
        حجت‌الاسلام حسینی قمی
  • مدح | چشم زمین و زمان مونده به راهت...
        حاج حنیف طاهری
  • مدح | متوقف شده زمان شده حال زمین خراب...
        حاج حنیف طاهری
  • سرود | ماه بیا پسرفاطمه از راه بیا...
        حاج حنیف طاهری
  • مدح | دو هفته رفت ز شعبان و مه...
        حاج حنیف طاهری
  • سرود | اسمت حلاوت داره دنیا به تو میباله...
        حاج حنیف طاهری
  • سرود | دلم و سمت خودت مایل کن...
        حاج حنیف طاهری
  • سرود | من زندم به عشق اینکه ایوان...
        حاج حنیف طاهری
  • سرود | روبرو ایونش حق که بی معطلی برم...
        حاج حنیف طاهری
  • سرود | مولا مولا مولا علی...
        حاج حنیف طاهری

تصاویر مراسم