شهادت امام هادی علیه‌السلام

فیلم های مراسم

  • روضه | ای گنج معرفت به دل سامرا سلام...
        حاج حنیف طاهری

    ای گنج معرفت به دل سامرا سلام
    ابن‌الجواد؛ حضرت ابن‌الرّضا؛ سلام

    ای چون پدر مطهّر و معصوم و متّقی
    ای آسمان علم خدا ایهاالنّقی

    خورشید از تشعشع نورت منوّر است
    ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است

    در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است
    باغ کرامت تو همیشه بهاری است

    گنجینه‌های علم الهی است در دلت
    حظِّ حضور می‌برم امشب ز محفلت

    نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم
    راهی به آسمان امامت نداشتیم

    با نور تو درست شده اعتقادمان
    دادی طریق عرضه‌ی حاجات یادمان

    فهمانده‌ای به ما ادب و احترام را
    طرز چگونه حرف زدن با امام را

    فهمانده‌ای که شأن رفیع امام چیست
    ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست

    لطفت اگر نبود مقرّب نمی‌شدیم
    در محضر ائمه مودّب نمی‌شدیم

    توحید حق به نام شما آب خورده‌است
    خضر از وجود جام شما آب خورده‌است

    رکن خداشناسی و درهای رحمتید
    فرزندهای نور و پسرهای رحمتید

    هر کس که باطناً به خدا وصل می‌شود
    با رحمت نگاه شما وصل می‌شود

    کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی
    عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی

    شاعر: مجتبی شکریان
  • روضه | ای سرو سربلند سحر های سامرا...
        حاج حنیف طاهری

    ای سرو سربلند سحرهای سامرا
    باز است بر گدای تو درهای سامرا

    ما سائلیم و جای دگر سر نمی‌زنیم
    جز خانه‌ی شما در دیگر نمی‌زنیم

    امشب میان عشق شما سیر می‌کنم
    از چشم پاکتان طلب خیر می‌کنم

    من را از آن دو چشم شریفت نگاه کن
    یا هادی الائمه مرا سر به راه کن

    آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد
    آماده‌ی رسیدن ماه رجب نشد

    باقی عمر را نگرانم چه می‌شود؟!
    آماده نیستم رمضانم چه می‌شود؟!

    آقا به قلب غم‌زده فیضی افاضه کن
    فکری برای برکت این سال تازه کن

    آغاز سال من نظری کن به حال من
    بی‌ارزشم ولی نشوی بی‌خیال من

    آقا شنیده‌ام که غمت بی‌شمار بود
    دور از مدینه بودی و دل بی‌قرار بود

    آقا چه‌ها که از متوکّل کشیده‌ای
    پای پیاده در دل صحرا دویده‌ای

    خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود
    پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود

    گاهی تو را به بزم حرامی کشانده‌اند
    گاهی تو را میان خرابه نشانده‌اند

    جا داده‌اند بین فقیران چرا تو را؟
    بردند بین حلقه‌ی شیران چرا تو را؟

    شیران که در برابرتان سر گذاشتند
    بی‌اذن تو سر از کف پا بر نداشتند

    آنان که بر امام ارادت نداشتند
    قاتل برای کشتن تو می‌گماشتند

    هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد
    قلب مقدس پسرت را کباب کرد

    سر را به روی پای حسن می‌گذاشتی
    بهر خودت حنوط و کفن می‌گذاشتی

    می‌سوخت پیکر تو ولی خانه‌ات نسوخت
    در بین شعله دامن دردانه‌ات نسوخت
    می‌سوخت پیکر تو ولی خانه‌ات نسوخت
    در بین شعله دامن دُردانه‌ات نسوخت

    در کربلای جدّ شما غم چکار کرد
    طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد

    آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود
    می‌سوخت بین آتش و در التهاب بود

    شاعر: مجتبی شکریان
  • زمینه | ای جدّ صاحب‌الزّمان
        حاج حنیف طاهری
    اى جدّ صاحب‌الزّمان
    يا هادى الاِنس و الجان
    از در خانه‌ات مران مارا؛ مولا

    سائل سراييم
    فقير شماييم
    ضرب‌المثل هستيم
    گدای سامراييم

    عالم شده اسير تو
    نديده دل نظير تو
    على معرفى شد از
    زيارت غدير تو

    ***

    مسند تو نور هدى
    اى دوّم از نسل رضا
    تو هم‌نفس با «هَل أَتی»؛ جانا مولا

    تو نجل جوادى
    وَ أَنتَ مُرادى
    هادى المُضِلّين
    يا امامَنا الهادى

    بهشت كجا ضريح تو
    پيغمبران ذبيح تو
    ای وارث علم نبی
    نبوده کس شبیه تو

    ***

    خورشيد انوار شريعت
    راه تو بهترين طريقت
    سفارش تو به زيارت؛ هر دم با غم

    راوى محرّم
    اين غم معظم
    به ياد حسینی
    تو هر لحظه، هر دم

    زائر كربلا منم
    برا حسين سينه‌زنم
    من عاشق محرّمم
    گريه‌كن بى‌كفنم
  • شور | سخت نتوان گرفت دنیا را...
        حاج حنیف طاهری
    سخت نتوان گرفت دنیا را
    سخت باید گرفت دامن تو

    چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
    جانا روا نباشد خون‌ریز را حمایت

    در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
    از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
    سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

    رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
    گر نکته‌دان عشقی بشنو تو این حکایت

    بی‌مزد بود و منّت هر خدمتی که کردم
    یا ربّ مباد کس را مخدوم بی‌عنایت

    خاک سر کوی تو زنده کند مرده را
    زان که شهیدان تو جمله مسیحا دمند

    گشت چو در کربلا رایت عشقت بلند
    خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند
  • شور | شفا تو مهر تربتت خوابیده...
        کربلایی حسین سالکی
    شفا توو مهر تربتت خوابیده
    خدا به خاطرت منو بخشیده  
    دیدم توو رویا حتّی توو محشر هم
    هر کی گدای تو شده خیر دیده
     
    توو روز محشر همه رو سوا می‌کنه
    گریه کناتو مادرت جدا می‌کنه 
    این تن به هر سمتی که بمیره یا حسین 
    روحمو زهرا رو به کربلا میکنه
     
    نفس اوّلم حسین 
    نفس آخرم حسین 
    فدای پدر و مادرت 
    پدر و مادرم حسین

    حبیبی یا ثارالله، حبیبی یا ثارالله

    ***

    عاشق تو به عاشقی می‌باله
    گریه براتو افضل الاعماله
    سرتاسر زمینو کشتم امّا
    روضه‌ی تو محوّل الاحواله

    با اینکه خیلی خیلی سیاهه دلم
    ولی تویی آقا جان پناه دلم
    بازم غمت رو توو دلم جا دادی
    با اینکه خیلی غرقه گناهه دلم

    نفس اوّلم حسین 
    نفس آخرم حسین 
    فدای پدر و مادرت 
    پدر و مادرم حسین

    حبیبی یا ثارالله، حبیبی یا ثارالله
  • شور | حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را...
        کربلایی حسین سالکی
    حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
    به خون نشانده دل دودمان آدم را

    غبار ماتم تو آبرو به من بخشید
    به عالمی ندهم این غبار ماتم را

    یادم نمی‌رود که همه عزّتم‌ تویی
    من پای سفره‌ی تو شدم محترم حسین

    لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد
    ای مهربان‌تر از پدرومادرم حسین

صوت های مراسم

  • سخنرانی | شیخ مصطفی کرمی
        شیخ مصطفی کرمی
  • روضه | ای گنج معرفت به دل سامرا سلام...
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | ای جدّ صاحب‌الزّمان...
        حاج حنیف طاهری
  • شور | سخت نتوان گرفت دنیا را...
        حاج حنیف طاهری
  • شور | شفا تو مهر تربتت خوابیده...
        کربلایی حسین سالکی
  • شور | حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را...
        کربلایی حسین سالکی

تصاویر مراسم