اگه راهم دوره، دلم اما پر نوره، از نور گنبد
دل من پر زد یار، صبرم سر اومد یار، کی میرم مشهد
آخه هم صحبت میخوام، یه کنج خلوت میخوام، گریه بشم ببارم
غصه از یادم میره، دلم آروم میگیره، پا تو حرم می ذارم
جونم، ای جونم آقا، بی تو سرگردونم آقا
خوش بخت دو دنیام، که آقام آقای بهشته
کی فکر بهشتم، حرمش صد تای بهشته
چه سبک بالم، چه خوش احوالم، تو سرای حضرت سلطان
زائر و خادم، روز و شب دائم، همه گرم ذکر رضا جان
بی تو خیلی بیچاره ام، زندگیمو از تو دارم
جونم، ای جونم آقا، بی تو سرگردونم آقا
باز اَمونم دادی، سر و سامونم دادی، ای مهربون یار
شب میلاد اومد، دل تنگ من پر زد، از شوق دیدار
سفرهی دل وا کردم، یه جایی پیدا کردم، گوشهی صحن و سرات
یه بغل اشک و آهم، باز آوردم همراهم، درد و دلامو برات
ماه و خورشیدم آقا، آخرین امیدم آقا
جونم، ای جونم آقا، بی تو سرگردونم آقا
صحنت خونمونه، جایی مثل خونه نمیشه
آغوش تو واکن، به روی من مثل همیشه
سحر اومد باز، خبر اومد باز، که شلوغه پنجره فولاد
همه حیرونن، همه گریونن، یه مریض و آقا شفا داد
چشمام، خیس بارونه، می زنه نقاره خونه
جونم، ای جونم آقا، بی تو سرگردونم آقا
سرود | هیچ شب تولدی برای من شبیه شب تولد تو نیست...
سرّ توحید احمدی این است، که علی را فقط خطاب کند
عرصهی جنگ هم که تنگ شود، روی حیدر فقط حساب کند
آی مرحب برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست
شیر حق این چنین که میغرّد، آمده قلعه را خراب کند
علی علی حیدر، علی علی حیدر
روح انگار روح تازه گرفت ، آمد از فاطمه اجازه گرفت
تا که در عرش ، عکسِ حیدر را، درِ قلعه به دست، قاب کند
علی علی حیدر، علی علی حیدر