بغضم گرفته میشنوم هایهای آب
گویا محرّم است ببین گریههای آب
سوز عطش وزید و گل فرش دود شد
آهی کشید خاک و سپس گفت: وای آب
اصلاً مگر که مهریهی مادرش نبود
آن وقت تشنه جان بدهد شاه، پای آب
با موج آب دست تأسف به سر زند
شاید که حکمتی است درین ماجرای آب
جایز نه، مستحب مؤکّد نه، واجب است
از دیده خون ناب بریزیم جای آب
این مرثیه به گوش رسد در صدای آب
بعد از حسین خانهی شادی شود خراب
کمکم صدای صور محرّم شنیدنیست
تلفیق نالهی من و ماتم شنیدنیست
این روزها به فاجعه نزدیک میشویم
آهنگهای حادثه کمکم شنیدنیست
اشك ملائک است که از ابر میچکد
در عرش روضهخوانی آدم شنیدنیست
نیزن بزن که نغمهی جانسوز نینوا
در پیشواز قافلهی غم شنیدنیست
وقتی برای گریه پى یک بهانهایم
دیگر صدای زنگ شتر هم شنیدنیست
هستی سكون گرفته و گويد به اضطراب
بعد از حسین خانهی شادی شود خراب