شب ششم محرّم

فیلم های مراسم

  • زمینه | هذا مِنْ فَضْلِ الحَسَن
        حاج حنیف طاهری
    هذا مِنْ فَضْلِ الحَسَن
    اگه شدم سینه‌زن
    اگه شدم سینه‌چاک
    شهنشه بی‌کفن

    قلبه‌ی دل ما حسنه
    شور کربلا با حسنه
    هر حسین ما یاحسنه

    از حسن دارم یاحسین گفتنامو
    از حسن دارم کربلا رفتنامو

    ***

    هذا مِنْ فَضْلِ الکَریم
    اگه که ما نوکریم
    اگه که ما نوکرای
    فاطمه و حیدریم

    سفره‌دار عالم حسنه
    نقش روی پرچم حسنه
    بانی محرّم حسنه

    تنها شاهی که با گدا همنشینه
    عزّت عالم، معزّالمؤمنینه

    ***

    هذا مِنْ فَضْلِ الْاِمام
    و ذلّه مستدام
    اگه شدم خاک پای
    حسن علیه‌السلام

    کربلا ظهور حسنه
    جلوه‌ی غیور حسنه
    قاسمم حضور حسنه

    با حسن میشه جاده‌ی عشق و طی کرد
    اونکه با تیغش ناقه‌ی سرخ و پی کرد
  • زمینه | از دیار «هَل أَتی»، از تبار «إِنَّما»
        حاج حنیف طاهری
    از دیار «هَل أَتی»
    از تبار «إِنَّما»
    آئینه‌ی حسن‌نما

    قرص ماه خیمه‌ها
    سبط شاه «لافَتی»
    شاگرد «حامِلُ الِّوا»

    ناد علی جوشنم
    کابوس ازرق منم
    در این معرکه
    علم می‌زنم

    من یل صف‌شکنم
    قاسم‌ابن‌الحسنم

    منم منم منم دلاور تهمتن
    منم که زهره برده از سپاه دشمن
    بگو به ازرق و به بچّه‌های ازرق
    هلا هلا قسم هلاکشان کنم من

    ***

    خشم من بود اجل
    رزم‌ من شود مثل
    مرگ در نگاه من عسل

    فائقم به هر جدل
    غالبم به هرچه یل
    با تیغ فاتح جمل

    نذر سر دلبرم
    دست و سر و‌ پیکرم
    که من پیرو
    علی‌اکبرم

    یک تن نه، یک لشکرم
    قاسم‌ابن‌الحیدرم

    منم منم که دست حق در آستینم
    منم منم که دست‌بوس شاه دینم
    منم که چون علی مذل کافرین و
    منم که چون حسن معز مؤمنینم
  • نوحه | ای داد، ای داد؛ طبل عزا مرثیه را دم داد
        حاج حنیف طاهری
    ای داد، ای داد
    طبل عزا مرثیه را دم داد
    قافله‌ی گریه به راه افتاد
    صاحب عزا مهدی موعود است
    صاحب مجلس به سلامت باد

    این همه اشک و آه
    روضه‌ی قتلگاه
    گرم نگاه کیست؟!
    حسین است

    بیرق این قیام
    پرچم انتقام
    دست سپاه کیست؟!
    حسین است

    أَسْرارُ الشِّفاء فی تُربَتِه
    آیاتُ البُکاء فی غُربَتِه
    أَحْیانَا الحُسَین بِمُهْجَتِه

    ***

    ‎ ای وای، قاسم
    ‎جانب میدان شده است عازم
    ‎پشت سرش قلب بنی‌هاشم
    ‎بی‌برو و برگرد نمی‌ماند
    ‎عضوی از اعضای تنش سالم

    ‎جای کفن به‌تن
    کرده چرا کفن؟!
    حاجی این طواف
    خدایا

    ‎در دل دشمن است
    واضح و روشن است
    آخر این مصاف
    خدایا


    ‎بین این همه، سر و صدا
    ‎مقتل پر شده، ازین ندا
    ‎من مُردم عمو، بیابیا
    ‎آقای غریب، حسین من
  • واحد | آمد به میدان، لشکر لشکر دشمن بی‌دین گشته هراسان
        حاج حنیف طاهری
    آمد به میدان
    لشگر لشگر دشمن بی‌دین گشته هراسان
    آمد به میدان
    ازرق شامی پشت پسرهایش شده پنهان
    آمد به میدان
    از گردش شمشیرش انگار آمده طوفان

    انگار خندق است و خیبر
    قاسم، جعفر است و حیدر
    تیره، روزگار شام است
    این جنگ، جنگ انتقام است
    چون شب، روز اهرمن شد
    نوبت، نوبت حسن شد

    پوشیده کفن می‌آید
    فرزند حسن می‌آید

    ***

    گرد و غبار است
    شیر از بیشه زده بیرون و وقت شکار است
    گرد و غبار است
    تنها چاره‌ی لشکر شام و کوفه فرار است
    گرد و غبار است
    غرش تیغش گویی هوهوی ذوالفقار است

    این یل گرچه نوجوان است
    انگار «ما فوق» زمان است
    جنگش، بس که بی‌امان است
    دشمن، مات و ناتوان است
    از بس خونشان روان است
    انگار جنگ نهروان است

    عذاب دشمن آمده‌است
    فرزند حسن آمده‌است
  • تک | أَلْمَوت أَوْلی مِنْ رُکوبِ العاری
        حاج حنیف طاهری
    أَلْمَوت أَوْلی مِنْ رُکوبِ العاری
    «یَابْنَ الْحَسن» من آمدم به یاری
    أَلْمَوت أَوْلی مِنْ رُکوبِ العاری
    در راه تو سر می‌دهیم؟ آری!
    أَلْمَوت أَوْلی مِنْ رُکوبِ العاری
    هرگز نخواهم داد تن به خواری
    أَلْمَوت أَوْلی مِنْ رُکوبِ العاری

    این بانگ «هَلْ مِنْ ناصِر» است
    ایران سراپا حاضر است
    فردا به امید خدا
    پایان قوم کافر است

    «نَحْنُ ناصِرُ الوَلی»؛ حیدر، حیدر
    هر کداممان یلیم؛ حیدر، حیدر
    در میان معرکه، می‌زنیم نعره که
    «یا مُظهِرَ الْعَجائِب» و «یا مُرْتَضی علی»
    «یا قاهِرَ الْعَدُو»، «یا والی الوَلی»
    «یا مُرْتَضی علی»، «یا مُرْتَضی علی»

    ***

    نَحْنُ جُنودُکَ بَقیَةَ الله
    فتح بزرگ است انتهای این راه
    نَحْنُ جُنودُکَ بَقیَةَ الله
    ما دست دشمن می‌کنیم کوتاه
    نَحْنُ جُنودُکَ بَقیَةَ الله
    او را ز پا درآوریم والله
    نَحْنُ جُنودُکَ بَقیَةَ الله

    وقت نبرد آخر است
    دست خدا با حیدر است
    ای قوم صهیون ذکر ما
    فریاد «خیبر، خیبر» است

    «أَلْفَرار أَلْفَرار»؛ حیدر حیدر
    حیدر است و کارزار؛ حیدر حیدر
    ای گروه ظالمان، این خط و این نشان
    بیچاره می‌شوید؛ به یک چرخ ذوالفقار
  • شور | ای کاش با تو بودم در غربت سکوتم
        حاج حنیف طاهری
    ای کاش با تو بودم
    در غربت سکوتت
    ای کاش با تو بودم
    در آخرین قنوتت

    ای کاش با تو بودم
    یا لَیْتَنی حَبیبي
    آن‌دم که تکیه دادی
    بر نیزه‌ی غریبی

    آخرین ساعات، مثل عبدالله
    می‌دویدم کاش، سوی قربانگاه
    تا شود آرام، روح مجنونم
    می‌زدم من هم، غوطه در خونم

    بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
    رفته‌است کاروان و جامانده‌ام ز یاران

    ***

    ای کاش با تو بودم
    تا بارها بمیرم
    از علقمه به خیمه
    دست تو را بگیرم

    ای کاش با تو بودم
    «هَلْ مِنْ مُعین» که گفتی
    حائل کنم خودم را
    از صدر زین نیافتی

    من فدای آن، زخم لب‌هایت
    می‌شدم ای کاش، «إِرْباً إِرْبا»یت
    در رکاب تو، کاش می‌مردم
    بودم و جایت، سنگ‌‌ می‌خوردم

    بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
    رفته‌است کاروان و جامانده‌ام ز یاران

صوت های مراسم

  • سخنرانی
        حجت‌الاسلام حامد کاشانی
  • روضه | خوش باد دمی که دیده آید به سخن
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | هذا مِنْ فَضْلِ الحَسَن
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | از دیار «هَل أَتی»، از تبار «إِنَّما»
        حاج حنیف طاهری
  • نوحه | ای داد، ای داد؛ طبل عزا مرثیه را دم داد
        حاج حنیف طاهری
  • واحد | ذکر شریف ارباب تسبیح مستجاب است
        کربلایی مرتضی طاهری
  • واحد | آمد به میدان، لشکر لشکر دشمن بی‌دین گشته هراسان
        حاج حنیف طاهری
  • تک | أَلْمَوت أَوْلی مِنْ رُکوبِ العاری
        حاج حنیف طاهری
  • شور | جان! اباعبدالله، جانان! اباعبدالله
        کربلایی حسین سالکی
  • شور | ای کاش با تو بودم در غربت سکوتم
        حاج حنیف طاهری

تصاویر مراسم