ظهر تاسوعا

فیلم های مراسم

  • روضه | دستاشو وقتی که بالا می‌گیره…
        حاج حنیف طاهری
    دستاشو وقتى كه بالا مى‌گيره
    ضامن دعای مستجابشی
    مادرم خيلى خدا رو دوس داره
    ولى انگار تو طرف حسابشی

    برا اينكه سفره‌ات اعيونى باشه
    تموم داروندارشو می‌داد
    غير وقتی كه ديوار تكيه شد
     نديدم چادرشو توو دست باد!

    يادمه از اولش توو خونمون
    بچّه‌ها با عشق تو شدن عجين
    مادرم تک‌تکمونو بيمه كرد
    بيمه مادرتون «امّ‌البنين» 

    خدا رحمتش كنه توو روضه‌ها
    بابام اسمتو همش مى‌زد صدا
    وقتی كارد به استخونش مى‌رسيد
     قَسمش اسم تو بود پيش خدا

    جوونای قدبلند كوچمون
    اونایی‌ كه رفتن و شهيد شدن
    تكيه‌شون به پرچم سرخ تو بود
    كه پيش فاطمه رو سفيد شدن

    وقتی دنيا رو سرم خراب ميشه
    وقتی هيچكس ديگه واسم نمونه
    ميام و زل مى‌زنم به عكس تو
    هنوزم پيدا ميشه سقّاخونه

    ناامیدی‌ام اميده وقتی‌كه 
    قبله‌ی حاجت هر مرد و زنی
    تووی رفع همّ و غم برای تو
    شیعه فرقی نداره با ارمنی

    همه‌ى اميد بچّه‌ها به آب
    شد همون مَشكى كه رو دوش تو بود
    تشنه بودند! نه فقط تشنه آب!
    دلشون تنگ يه آغوش تو بود

    حالا چشم به‌راهتن تک‌تكشون
    ميون گرد و غبار علقمه
    نيومد «مير و علمدار» حسين
    ديگه ورد لب اهل‌حرمه

    منّت دستاتو دريا مى‌كشيد
    توو تلاطم نگاته شب‌وروز
    آبو آتيش زدى با تشنگيات
    داغ لبهات به دلش مونده هنوز
  • زمینه | پسری ز سوره‌ی «هَلْ أَتی»
        حاج حنیف طاهری
    پسری ز سوره‌ی «هَلْ أَتی»
    قمری ز جلوه‌ی «لافَتی»
    قدری ز قدرت مرتضی
    ثمری ز ریشه‌ی اولیا

    به تنش تجلّی «لا تَخَفْ»!
    به جمال، آیه‌ی «ما کَشَف»
    که به یک نگه بکند تلف
    همه خیل لشکر اشقیا

    ز سر حضور تو کاف و نون
    شده در اسارت «مایَکون»
    ز شرار عشق تو بی‌سکون
    شده بحر و خشکی و «ماسوا»

    به کمال علم تو معترف
    جمال عشق تو منعطف
    به حریم خاک تو معتکف
    همه فوج وافر انبیا

    یا ابوفاضل، یا ابوفاضل

    ***

    تو شهید دست‌ و زبان شدی
    به‌ تموز خیمه خزان‌ شدی
    تو درخت سرو روان شدی
    که دو شاخه شد ز تنت‌ جدا

    هله ای امید مسیحیان!
    هله مقتدای اثیریان !
    هله باب حاجت سائلان!
    هله ای سبوکش نینوا

    همه شیرها سگ کوی تو
    همه مست مشک‌ و‌ سبوی‌ تو
    همه گشته کشته‌ی روی تو
    همه گرم گفتن مرحبا

    وه از این پسر!
    وه از این قمر!
    وه ‌از این محاسن بی‌شُمَر!

    عجب از قدش!
    عجب از تنش!
    ز ابوالفضایل کربلا!

    به‌ دو زلف همچو قصیده‌ات
    به ‌دو سیب دیده‌ی چیده‌ات
    تو به آن دو دست بریده‌ات
    که ز کار ما گرهی گشا!

    یا ابوفاضل، یا ابوفاضل
  • زمینه | به دست قلم توسّل کن
        حاج حنیف طاهری
    به دست قلم، توسّل کن
    به شال علم، توسّل کن
    اگه دل‌خوری از همه دنیا
    عزیزدلم! توسّل کن

    برا حل مشکلات
    اعظم توسّلات
    ذکر ابوفاضله

    مرهم این غصّه‌هات
    درد داری، دوات
    ذکر ابوفاضله

    اسم اعظمه اباالفضل
    رافع غمه اباالفضل
    زبون‌زد خوبای عالمه اباالفضل

    اَلدَّخیل یا اباالفضل
    اَلدَّخیل یا اباالفضل
    اَلدَّخیل یا اباالفضل
    اَلدَّخیل یا اباالفضل

    ***

    بیا چشماتو، پر از دُر کن
    حرم رو فقط، تصوّر کن
    اگه حاجتت رو داد اباالفضل
    از امّ‌البنین، تشکر کن

    قیامت محشره
    همه میگن آخره
    مرام ابوفاضله

    با دست‌خالی بیا
    به قول عراقیا
    امام ابوفاضله

    چه سقّائیه اباالفضل
    چه آقائیه اباالفضل
    ببین چه خوش قد و بالائیه اباالفضل

    اَلدَّخیل یا اباالفضل
    اَلدَّخیل یا اباالفضل
    اَلدَّخیل یا اباالفضل
    اَلدَّخیل یا اباالفضل
  • شور | از شریعه تا، خیمه‌هامون خیلی راه نیست؛ پس کو عموجون؟
        حاج حنیف طاهری
    از شریعه تا
    خیمه‌هامون
    خیلی راه نیست
    پس کو عموجون؟!

    اگه عمو بیاد به خیمه
    همه دوباره جون می‌گیریم
    اگه عمو نیاد خدایا
    همگی از عطش می‌میریم

    ای امون از دست
    مردم نمک‌نشناس
    دم می‌گیریم با هم
    أَیْنَ عَمّی العَباس

    أَیْنَ عَمّی العَباس؟!
    أَیْنَ عَمّی العَباس؟!
    أَیْنَ عَمّی العَباس؟!
  • واحد | سفرنامه‌ی باران، رسیده به علمداری طوفان
        حاج حنیف طاهری
    سفرنامه‌ی باران
    رسیده به علمداری طوفان
    به مردانه‌ترین صحنه‌ی میدان
    رسیده به اباالفضل

    سفرنامه‌ی باران
    رسیده به لب کودک عطشان
    به شرمندگی ساقی طفلان
    رسیده به اباالفضل

    آه، رود خروشان، زد دل به دل دریا
    آب، نوحه‌گری کرد؛ از داغ لب سقا

    ***

    سفرنامه‌ی باران
    به جانسوزترین گریه رسیده
    به آن اشک که از مشک چکیده
    رسیده به اباالفضل

    سفرنامه‌ی باران
    رسیده به دوتا دست بریده
    به مردی که ز جان دست کشیده
    رسیده به اباالفضل

    آه، «أَدْرِکْ أَخا» گفت؛ تا از سر زین افتاد
    آه، مادرش آمد؛ تا روی زمین افتاد
  • واحد | ای مشک مریز آب‌رویم، بر باد مده تو آرزویم
        حاج حنیف طاهری
    ای مشک مریز آبرویم
    بر باد مده تو آرزویم

    ای مشک اگر چه عرصه تنگ است
    بی‌آب روم به خیمه ننگ است

    امروز که در دلم خروش است
    ای مشک دو عهده‌ام بدوش است

    هم حامی حامیان دینم
    هم ساقی چند نازنینم

    ای مشک کسی ندیده از ناس
    در رزمگه التماس عباس

    سیراب ز آب خوشگواری
    امّا ز حرم خبر نداری

    افلاک، سبو، گرفته سویم
    بر خاک مریز آبرویم

    افسوس که من گناه کردم
    بر آب روان نگاه کردم

    هر چند که آب را نخوردم
    کف در خنکای آب بردم

    این دست ز تن بریده بادا
    از حَدْقه برون دو دیده بادا

    کفّاره‌ی لمس آب این است
    خوش باش که عاشقی همین است
  • تک | یار ما! یار وفادار ما
        حاج حنیف طاهری
    یار ما
    یار وفادار ما
    یاور آزاده‌ی
    سیّدالاحرار ما
    مسیح زهرا که گفت
    زنده کند مرده را
    دم علمدار ما

    ای جان، که از مسیر حسین
    یک قدم جدا نشد
    دستاش، جدا شد از بدنش
    از علم جدا نشد

    تکرار کرّاری
    اسطوره‌ی ایثاری
    در معرکه می‌گفتند
    به‌به چه علمداری!


    سقّای شهید؛ اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
    آخرین امید؛ اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل

    ***

    جان ما
    قبله و قرآن ما
    ساقی نام‌آورِ
    سیّدالعطشان ما
    شکر خدا از ازل
    خورده به مویش گره
    حال پریشان ما

    چشماش، تا وقت خوردن تیر
    از حرم جدا نشد
    دستاش، جدا شد از بدنش
    از علم جدا نشد

    جان ثاراللهی
    تو دست یداللهی
    در معرکه می‌گفتند
    شیر اسداللهی

    سقّای شهید؛ اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
    آخرین امید؛ اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
  • شور | علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
        حاج حنیف طاهری
    علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
    کسی ندیدم از خودت؛ سقّاتر، سقّاتر

    قوّت قلب سپاه من
    دلشده‌ی من و راه من
    چشم تو نور نگاه من
    ماه من!

    نگاه تو برای من دریاس
    ببین دم حرم چقد غوغاس
    چادر به سر رقیّه وایساده
    اگه یه روز نباشی واویلاس

    ***

    علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
    ماه روی تو از همه؛ زیباتر، زیباتر

    ای همه تاب و توان من
    سایه‌ی امن و امان من
    بشنو خروش و فغان من
    جان من!

    من و تو از قدیما همدردیم
    با اینکه عمرمونو سر کردیم
    به خاطر دل رباب پاشو
    بیا باهم به خیمه برگردیم

    ***

    علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
    بدون تو تنها شدم؛ تنهاتر، تنهاتر

    بودی همیشه کنار من
    رفتی و رفته قرار من
    چی میشه آخر کار من؟!
    یار من!

    امان از این دلای بی‌احساس
    ازین جماعت نمک‌نشناس
    سکینه چشم به راهته؛ ای وای
    می‌خونه «أَیْنَ عَمّی ‌العَباس»

صوت های مراسم

  • سخنرانی
        حجت‌الاسلام حسینی قمی
  • روضه | دستاشو وقتی که بالا می‌گیره…
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | پسری ز سوره‌ی «هَلْ أَتی»
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | به دست قلم توسّل کن
        حاج حنیف طاهری
  • شور | از شریعه تا، خیمه‌هامون خیلی راه نیست؛ پس کو عموجون؟
        حاج حنیف طاهری
  • واحد | سفرنامه‌ی باران، رسیده به علمداری طوفان
        حاج حنیف طاهری
  • واحد | ای مشک مریز آب‌رویم، بر باد مده تو آرزویم
        حاج حنیف طاهری
  • دودمه | ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
        حاج حنیف طاهری
  • تک | یار ما! یار وفادار ما
        حاج حنیف طاهری
  • شور | علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
        حاج حنیف طاهری
  • نوا | أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي
        حاج حنیف طاهری
  • شور | به کی سپردی علمو؟!
        حاج حنیف طاهری
  • شور | ز جا برخیز ای «باب الحَوائِج»
        کربلایی حسین سالکی

تصاویر مراسم