دستاشو وقتى كه بالا مىگيره
ضامن دعای مستجابشی
مادرم خيلى خدا رو دوس داره
ولى انگار تو طرف حسابشی
برا اينكه سفرهات اعيونى باشه
تموم داروندارشو میداد
غير وقتی كه ديوار تكيه شد
نديدم چادرشو توو دست باد!
يادمه از اولش توو خونمون
بچّهها با عشق تو شدن عجين
مادرم تکتکمونو بيمه كرد
بيمه مادرتون «امّالبنين»
خدا رحمتش كنه توو روضهها
بابام اسمتو همش مىزد صدا
وقتی كارد به استخونش مىرسيد
قَسمش اسم تو بود پيش خدا
جوونای قدبلند كوچمون
اونایی كه رفتن و شهيد شدن
تكيهشون به پرچم سرخ تو بود
كه پيش فاطمه رو سفيد شدن
وقتی دنيا رو سرم خراب ميشه
وقتی هيچكس ديگه واسم نمونه
ميام و زل مىزنم به عكس تو
هنوزم پيدا ميشه سقّاخونه
ناامیدیام اميده وقتیكه
قبلهی حاجت هر مرد و زنی
تووی رفع همّ و غم برای تو
شیعه فرقی نداره با ارمنی
همهى اميد بچّهها به آب
شد همون مَشكى كه رو دوش تو بود
تشنه بودند! نه فقط تشنه آب!
دلشون تنگ يه آغوش تو بود
حالا چشم بهراهتن تکتكشون
ميون گرد و غبار علقمه
نيومد «مير و علمدار» حسين
ديگه ورد لب اهلحرمه
منّت دستاتو دريا مىكشيد
توو تلاطم نگاته شبوروز
آبو آتيش زدى با تشنگيات
داغ لبهات به دلش مونده هنوز