هر که با پاکدلان، صبح و مسائی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفائی دارد
زهد با نیّت پاک است، نه با جامهٔ پاک
ای بس آلوده، که پاکیزه ردائی دارد
شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنو
بت پرستی مکن، این ملک خدائی دارد
هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود
باید افروخت چراغی، که ضیائی دارد
گرگ نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب
بره دور از رمه و عزم چرائی دارد
گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده
آخر این درّ گرانمایه بهائی دارد
شاعر: پروین اعتصامی