سر اومد کاسهی صبرم
پر از تاب و تبم؛ پر از تاب و تبم؛ پر از تاب و تبم
رسیدی وقتی که جونم
رسیده به لبم؛ رسیده به لبم؛ رسیده به لبم
چشم یتیما، روشن بابام اومده!
رسیده وقت رفتن، بابام اومده!
آخر بابا، مهمون دختر شد که خیس از اشکم، پر معجر شد
شام تارم، ابری بارونم سر تو داده، سر و سامونم
***
دیگه توو دستای بیجون
توونی ندارم؛ توونی ندارم؛ توونی ندارم
کمک کردند که سرت رو
رو پاهام بذارم؛ رو پاهام بذارم؛ رو پاهام بذارم
ببین شکسته بابا، شبیه سرت
توو کوچههای کوفه، سر دخترت
دیدی بابا، با لباس پاره
رقیّه خانوم، سر بازاره
از قافله، نیمه شب جاموندم
غریب و تنها، توو صحرا موندم
***
میسوزه بال و پر من
توو هُرم نفسم، توو هُرم نفسم، توو هُرم نفسم
پر از لختههای خونه
فضای قفسم، فضای قفسم، فضای قفسم
حالا که داری میری پدر با خودت
منو ازین ویرونه ببر با خودت