شب تاسوعا

فیلم های مراسم

  • روضه | مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
        حاج حنیف طاهری
    مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
    همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند

    گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
    ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت

    ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
    پسر امّ‌بنین و پسر فاطمه را

    قمر هاشمی از اصل و نسب می‌گوید
    دیگری هم «أَنا قَتّالُ العَرَب» می‌گوید

    پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
    سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر

    گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
    زور بازوی علی را دو برابر دیدند

    شانه در شانه دوتا کوه سراسر محشر
    حمزه و جعفر طیّار، نه، طوفانی‌تر

    شانه در شانه دوتا کوه‌، خودت می‌دانی
    در دل لشکر انبوه، خودت می‌دانی

    که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست
    اتّفاقی‌است که یکبار فقط افتاده‌ست

    ماه را من چه بگویم که چنین هست و چنان
    شاه شمشماد قدان، خسرو شیرین دهنان

    ماه، در کسوت سقا به میان آمده‌است
    رود برخواست، که موسی به میان آمده‌است

    رود‌، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد
    رود، با خاک کف پاش تیمّم می‌کرد

    ماه افتاده در آیینه ز تصویر بگو
    مشک لبریز شد از علقمه، تکبیر بگو

    ماه اگر چه همه‌ی علقمه را پیموده
    غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده

    رود را تا به ابد، تشنه‌ی مهتاب گذاشت
    داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت

    لب اگر تر کند از چشمه‌ی دریا عباس
    چه جوابی بدهد امّ‌بنین را عباس؟

    می‌توانست به آنی همه را سنگ کند
    نشد آنگونه که می‌خواست دلش، جنگ کند

    دستش افتاده ولی، راه دگر پیدا کرد
    کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد

    دیگر این مشک نه مشک است که میخانه‌ی اوست
    چشم امید رباب است که بر شانه‌ی اوست

    عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند
    داستان را همه ی اهل حرم می‌دانند

    بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
    غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب

    بنویسید که در علقمه عباس افتاد
    قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد

    چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟
    ناگهان رایحه‌ی چادر مادر آمد

    پسرم! دست مریزاد قیامت کردی
    تا نفس داشتی از عشق، حمایت کردی

    از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
    چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود

    آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست
    من بمیرم، عرق شرم به پیشانی توست

    داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهدکرد
    رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهدکرد

    مشک خالی شده، برخیز که تا برگردیم
    اتّفاقیست که افتاده؛ بیا برگردیم

    آه! برخیز که گهواره به غارت نرود
    دختر فاتح خیبر به اسارت نرود
  • زمینه | از شریعه تا خیمه‌هامون خیلی راه نیست، پس کو عموجون؟!
        حاج حنیف طاهری
    از شریعه تا، خیمه‌هامون
    خیلی را نیست؛ پس کو عموجون؟

    اگه عمو بیاد به خیمه
    همه دوباره جون می‌گیریم
    اگه عمو نیاد خدایا
    همگی از عطش می‌میریم

    ای امون از دست
    مردم نمک‌نشناس
    دم می‌گیریم با هم
    أَیْنَ عَمّی ‌العَباس

    أَیْنَ عَمّی ‌العَباس؟!
    أَیْنَ عَمّی ‌العَباس؟!

    ***

    وای من از این، غصّه و غم
    بابا اومد با، قامت خم

    بدون تو دیگه علمدار
    نداره بابامون اباالفضل
    دیگه یه نفرم نمونده
    کنار بابامون اباالفضل

    روضه‌ی تو اوج
    روضه‌های عاشوراس
    دم می‌گیریم با هم
    أَیْنَ عَمّی ‌العَباس

    أَیْنَ عَمّی ‌العَباس؟!
    أَیْنَ عَمّی ‌العَباس؟!
  • زمینه | ای شمس و ای قمر؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
        حاج حنیف طاهری
    ای شمس و ای قمر؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
    ای نور و ای سحر؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
    أبناءِ مرتضی؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
    شاهان کربلا؛ سَلامٌ عَلَیْکُما

    خورشید حسین و ماه اباالفضل
    دلخسته همه، پناه اباالفضل
    مقصود اگر حسین باشد
    والله که شاهراه اباالفضل

    حسین، یعنی دریای حقیقت
    عباس، یعنی غرق در اطاعت
    حسین، گوید داری آرزویی؟
    عباس، گوید هرچه تو بگویی

    جانم به حسین و جانم به اباالفضل

    ***

    بر دوش‌تان علم؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
    آغوش‌تان حرم؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
    مردان روزگار؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
    ورّاث ذوالفقار؛ سَلامٌ عَلَیْکُما

    ارباب حسین و باب اباالفضل
    الگوی هر انقلاب اباالفضل
    هرکس که بپرسد از رشادت
    والله قسم جواب اباالفضل

    حسین، یعنی عاشق شهادت
    عباس، یعنی سرباز ولایت
    حسین، تا لب تر کند به هر جا
    عباس، گوید: ای به چشم‌ مولا

    جانم به حسین و جانم به اباالفضل
  • شور | علمتو بالا بگیر؛ بالاتر بالاتر
        حاج حنیف طاهری
    علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
    کسی ندیدم از خودت؛ سقّاتر، سقّاتر

    قوّت قلب سپاه من
    دلشده‌ی من و راه من
    چشم تو نور نگاه من
    ماه من!

    نگاه تو برای من دریاس
    ببین دم حرم چقد غوغاس
    چادر به سر رقیّه وایساده
    اگه یه روز نباشی واویلاس

    ***

    علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
    ماه روی تو از همه؛ زیباتر، زیباتر

    ای همه تاب و توان من
    سایه‌ی امن و امان من
    بشنو خروش و فغان من
    جان من!

    من و تو از قدیما همدردیم
    با اینکه عمرمونو سر کردیم
    به خاطر دل رباب پاشو
    بیا باهم به خیمه برگردیم

    ***

    علمتو بالا بگیر؛ بالاتر، بالاتر
    بدون تو تنها شدم؛ تنهاتر، تنهاتر

    بودی همیشه کنار من
    رفتی و رفته قرار من
    چی میشه آخر کار من؟!
    یار من!

    امان از این دلای بی‌احساس
    ازین جماعت نمک‌نشناس
    سکینه چشم به راهته؛ ای وای
    می‌خونه «أَیْنَ عَمّی ‌العَباس»
  • نوحه | هر نفس آواز عشق می‌رسد از کربلا
        حاج حنیف طاهری
    هر نفس آواز عشق
    می‌رسد از کربلا
    پرچم سرخ حرم
    گشته به رنگ عزا

    مُصیبَةً ما أَعْظَمَها
    این داغ عظیم
    تا به قیامت می‌ماند

    به تشنگان کرب‌وبلا
    امواج فرات
    ذکر مصیبت می‌خواند

    یا ذبیح العطشان
    یا قتیل العریان
    یا اباعبدالله
    حسین جان

    ***

    حضرت ماه «اَلسَّلام»
    ای شه والانشین
    ساقی آب «اَلدَّخیل»
    زاده‌ی امّ‌البنین

    ضریح تو در کرب‌وبلا
    تا روز ابد
    قبله‌ی حاجات دنیاست

    تا تو علمداری به حسین
    در هر دو جهان
    پرچم اربابم بالاست

    ای امیر و سالار
    ای خدای ایثار
    ای کفیل زینب
    علمدار
  • واحد | سفرنامه باران رسیده به علمداری طوفان
        حاج حنیف طاهری
    سفرنامه‌ی باران
    رسیده به علمداری طوفان
    به مردانه‌ترین صحنه‌ی میدان
    رسیده به اباالفضل

    سفرنامه‌ی باران
    رسیده به لب کودک عطشان
    به شرمندگی ساقی طفلان
    رسیده به اباالفضل

    آه، رود خروشان، زد دل به دل دریا
    آب، نوحه‌گری کرد؛ از داغ لب سقا

    ***

    سفرنامه‌ی باران
    به جانسوزترین گریه رسیده
    به آن اشک که از مشک چکیده
    رسیده به اباالفضل

    سفرنامه‌ی باران
    رسیده به دوتا دست بریده
    به مردی که ز جان دست کشیده
    رسیده به اباالفضل

    آه، «أَدْرِکْ أَخا» گفت؛ تا از سر زین افتاد
    آه، مادرش آمد؛ تا روی زمین افتاد
  • واحد | شهسوار با وقار، عرصه میدان عشقی
        حاج حنیف طاهری
    شهسوار با وقار، عرصه میدان عشقی
    جان‌نثار سیّد‌العشّاق، فخر راستینم

    خوانده یزدانم ز لطف و مرحمت «باب‌الحوائج»
    یاور هر دردمند و بی‌نوا و مستکینم

    گر بیارم روز مردی خم به ابروی کمانم
    آیه «النَصْرُ مِن الله» نقش بندد بر جبینم

    آن یکی شد دست بود و آن دگر شد پای‌بوس
    و آن دگر گفت که هستی ای نگار نازنینم

    گفت من ماه بنی‌هاشم، سرور قلب زهرا
    شبل حیدر، زاده‌ی آزاده‌ی امّ‌البنینم

    معنی درس وفایم؛ فانی راه خدایم
    جرعه‌نوش‌ چشمه‌ی علم امیرالمومنینم

    ای گنه‌کاران بشارت باد زهرا روز محشر
    آورد بهر شفاعت دست‌های نازنینم

    تشنه‌لب در آب رفتم؛ این سخن با آب گفتم‌
    من چگونه آب نوشم؟! شاه را عطشان ببینم

    مشک را پر کردم از آب و به خود گفتم که باید
    راه نزدیکی برای خیمه رفتن برگزینم

    راه نخلستان گرفتم، لیک از شمشیر دشمن
    قطع شد دست علم‌گیر از یسار و از یمینم

    فکر کردم دست دادم، آب دارم غم ندارم
    سرفرازم، ساقی اطفال شاهنشاه دینم

    ناگهان دیدم که در ره ریخت آب و سوخت قلبم
    تیر زد بر مشک آن خصمی که بود اندر کمینم

    دیگر از دیدار اطفال حرم شرمنده بودم
    تیر زد دشمن به چشمم تا که طفلان را نبینم

    گفتم اکنون خوب شد، خوبست برگردم به خیمه
    ناگهان بر سر فرود آمد عمود آهنینم
  • دودمه | ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
        حاج حنیف طاهری
    ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
    علمدار نیامد؛ علمدار نیامد

    سقّای حسین سیّد و سالار نیامد
    علمدار نیامد؛ علمدار نیامد

    خدانگهدار شیرینی رویای رقیّه
    خدانگدار دلخوشی فردای رقیّه

    دستاتو رو شونم بذار؛ پاشو بریم حرم
    علمو از رو زمین بردار؛ پاشو بریم حرم
  • شور | یا قمرالعشیره؛ دست تو می‌تونه فقط دست منو بگیره
        حاج حنیف طاهری
    یا قمر العشیره، یا قمر العشیره
    دست تو می‌تونه فقط دست منو بگیره
    یا قمر العشیره، یا قمر العشیره
    از در خونه تو هیشکی ناامید نمیره

    ای یار حسین
    یار وفادار حسین
    یار وفادار فدارکار حسین
    یار وفادار فداکار علمدار حسین

    یل کرب‌وبلا
    علمدار حسین
    یل کرب‌وبلا
    ابوفاضل، ابوفاضل

    هر نظر علی شمایل؛ ابوفاضل، ابوفاضل
    جمع جامع خصائل؛ ابوفاضل، ابوفاضل
    ماه در کوی تو سائل؛ ابوفاضل، ابوفاضل
    حضرت ابوالفضائل؛ ابوفاضل، ابوفاضل

    ***

    یا نافذ البصیره، یا نافذ البصیره
    جذبه چشم تو می‌تونه عالمو بگیره
    یا نافذ البصیره، یا نافذ البصیره
    اوّل زندگیشه اونیکه برات بمیره

    ای ماه حرم
    ماه دل‌آگاه حرم
    ماه دل‌آگاه خداخواه حرم
    ماه دل‌آگاه خداخواه یدالله حرم

    یل کرب‌وبلا
    علمدار حسین
    یل کرب‌وبلا
    ابوفاضل، ابوفاضل

    عشق در کوی رایج؛ ابوفاضل، ابوفاضل
    عقل از درک تو خارج؛ ابوفاضل، ابوفاضل
    تویی در اوج مدارج؛ ابوفاضل، ابوفاضل
    حضرت باب‌الحوائج؛ ابوفاضل، ابوفاضل

صوت های مراسم

  • سخنرانی
        حجت‌الاسلام حسینی قمی
  • روضه | مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | از شریعه تا خیمه‌هامون خیلی راه نیست، پس کو عموجون؟!
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | ای شمس و ای قمر؛ سَلامٌ عَلَیْکُما
        حاج حنیف طاهری
  • شور | علمتو بالا بگیر؛ بالاتر بالاتر
        حاج حنیف طاهری
  • نوحه | هر نفس آواز عشق می‌رسد از کربلا
        حاج حنیف طاهری
  • واحد | سفرنامه باران رسیده به علمداری طوفان
        حاج حنیف طاهری
  • واحد | شهسوار با وقار، عرصه میدان عشقی
        حاج حنیف طاهری
  • دودمه | ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
        حاج حنیف طاهری
  • دودمه | علی العباس واویلا
        حاج حنیف طاهری
  • شور | یا قمرالعشیره؛ دست تو می‌تونه فقط دست منو بگیره
        حاج حنیف طاهری
  • شور | می‌خوام امشبو بخونم واستون از سر احساس
        حاج ابراهیم رحیمی

تصاویر مراسم